دانشجویان مواد دانشگاه تجن

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید، هیچ راهی نیست که آن را نیست پایان، غم مخور

دانشجویان مواد دانشگاه تجن

گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید، هیچ راهی نیست که آن را نیست پایان، غم مخور

چه زود دیر شد

ناگهان چه زود می رسد و چه زود دیر می شود
همین دیروز بود، انتخاب واحد و شروع کلاس ها. اما امروز بود، آخرین امتحان و پایان کلاس ها و همین فردا خواهد بود، انتخاب واحد و شروع دوباره کلاس ها. یاد خاطرات، افکار را در هم می شکند، چشم ها را می گریاند و لحظه ها را بی تاب می کند که باز دوباره بیاید آن روزگارانی که یاد می شود اما چه فایده که یادی بیش نیست و خاطره ایست که تکرار ناشدنی است. اما هنوز هم روزها باقیست، فردایی هم هست، حیف که آن هم زود دیر می شود. چه کنیم دنیا این گونه در گذر و است، رحم بر هیچ ثانیه ای ندارد چه رسد به خاطراتی که چند صباحی پیش گذشت. تا آمدیم از خوبی بگوییم، دوباره داد و بیداد برخاست.
کاش روزگار این طور نبود و هر دمش این طور فریاد نبود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد