-
کجایی
1390/11/17 14:51
زیر این آسمان آبی، در بین نوازش آرام باد هایی که از حرکت دستان تو بر می خیزد و گرمی خورشیدی که حرارتش را از وجودت دریافت می کند و چشم انداز زیبای طبیعت که از احساس تو الهام می گیرد، تنها پیک هستی دیدار چشمانت را به زمان واگذار کرده و دلم را بیتاب می کند. ای دوست کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
-
دلتنگی
1390/11/17 14:50
چه قدر سخت می گذرد روزهایی که از هم دوریم. امروز روز فریاد دل است فریاد بهر تنگی دل است دلتنگی روز هایی که گذشته است گرمی و صفایی که هنوز بر نگشته است گرمی حضور سبز دوستان صفایی که دنیا را کرده بود بوستان بوستان انس و الفت جاودانه که همیشه در این یاد مانده اما هنوز زنده است امید وصال بر پا شده است یک جدال جدال وجودم...
-
مادر بزرگ
1390/11/17 14:50
مادر بزرگ، از اسمش پیداست که با همان نقش های مادری مثل نوازش های شبانه، بوسه های عمیق وجودی شاعرانه، اشک هایی از روی دلواپسی و نگرانی از سیاهی های سرد و پر خطر دنیوی برای نوه ی خود که همیشه مثل مادر سن او را در همایل اوایل کودکی ثابت نگه می دارد و تپش های قلبش را برای کودک می توان شنید. حال او نیست، او در بهشت است و...
-
ترم اول
1390/11/17 14:49
سلام به زندگی، به تمام پنجره هایی که در روبروی ما قرار دارد و تنها اشاره ای از دستانمان را می طلبد تا به رویمان گشوده شود و تمام افق های زیبا را که قرار است از چهارچوب آن پنجره دیده شود، قبل از آن خود رقم بزنیم. هر چه بود و نبود گذشت. روزهایی روشن، روزهایی تیره، روزهایی پر حرارت و آفتابی و روزهایی سرد و بارانی خیلی...